قصیده ای نویافته از کسائی مروزی در مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام

بهترین و کامل­ترین تحقیق جامع و علمی دربارۀ زندگی و اشعار کسائی کتابی است که استاد بزرگوار شادروان محمّدامین ریاحی به نام کسائی مروزی: زندگی، اندیشه و شعر او نوشته است. ریاحی، در دو مقالۀ خود در سال­های ۱۳۴۸ و ۱۳۵۳،[i] نکات تازه­ای در باب زندگی کسائی و مذهب او مطرح کرد، و پس از آن، مجموعه یادداشت­های خود را در کتاب مذکور گردآورد.[ii]

ریاحی در مجموع موفق شد که ۳۰۷ بیت منسوب به کسائی را از فرهنگ­نامه­ها و جُنگ­ها جمع کند. شاید مهم­ترین بخش این گردآورده ها دو قصیدۀ کامل از کسائی باشد: یکی قصیدۀ منقبت­نامۀ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در ۲۳ بیت که از جُنگ مزین و نفیسِ عبدالله برمکی گرفته شده است و آن هم اکنون در مجموعۀ روان کوشکو به شمارۀ ۱۹۷۶ در کتابخانۀ توپقاپوسرای استانبول نگهداری می­شود؛ دیگری سوگنامۀ کربلا که از تتمّۀ خلاصه الاشعار تقی الدین محمّدبن علی کاشی (وفات: بین ۱۰۲۲ و ۱۰۲۴ ق) در کتابخانۀ بانکی­پور در پتنۀ هندوستان به دست آمده است و آن قصیده­ای است در ۵۰ بیت که نخستین سوگنامۀ مذهبی شناخته شده در شعر فارسی به شمار می­رود.
کار عالمانۀ ریاحی پیگیری برای یافتن ابیات تازه­ای از کسائی را مشکل می­کرد زیرا او هرآنچه طی سال­ها در منابع قدیم و تحقیقات جدید دربارۀ زندگی و شعر کسائی آمده بود از نظر گذرانیده و مطالب نوی را نیز به آنها افزوده بود.
پس از ریاحی، تنها استاد دانشمند علی اشرف صادقی، در مقالۀ محققّانۀ «ابیات تازه­ای از کسائی» با بررسی نسخۀ شماره ۵۸۳۹ لغت فرس اسدی در کتابخانۀ ملک تهران و نسخۀ دیگری از همین کتاب در پایان نسخه­ای از شاهنامه محفوظ در کتابخانۀ توپقاپوسرای ترکیّه به شماره H 1515 همچنین تذکره خیرالبیان، نُه بیتِ نویافتۀ دیگر از کسائی را برای اولین بار معرّفی کرد. (صادقی، ص ۸۸۳ـ۸۸۷)
با این تفاصیل، پس از این تلاش­ها، یافتن اشعار دیگری از کسائی تاحدودی سخت و دشوار می­نمود و تنها از دو راه می­شد به پیگیری تلاش­های این استادان ادامه داد: نخست، شواهد لغت­نامه­های کهنی که پیش­تر در دست نبوده یا به چاپ نرسیده باشند؛ دوم، جُنگ­ها و مجموعه­های شعری که از گوشه و کنار کتابخانه­ها و گنجینه­های نسخ خطی ممکن است به دست آید.
از منابع دسته اول به دو لغت­نامه برخوردم که شواهدی از کسائی در آنها نقل شده است: یکی اقانیم العجم که فرهنگی فارسی به فارسی و فارسی به ترکی است و مؤلّف آن تاکنون ناشناخته مانده است. قدیم­ترین نسخه­ای که از آن می­شناسیم در کتابخانه عارف حکمت مدینه در سال ۷۱۶ کتابت شده است (منزوی، ج ۳، ص ۱۹۶۲). اما ایرج افشار خبر از ابیاتی در نسخه کتابخانه ملّیِ اتریش می­دهد که در مدح جمال الدین شیخ ابواسحاق اینجو (مقتول: ۷۵۸)، امیر «مستعجل دولتِ» فارس، سروده شده است (افشار۲، ص ۲۳ـ۲۴). به رغمِ این اختلاف چهل ساله، قدر مسلّم آن است که اقانیم العجم در قرن هشتم هجری تألیف شده؛ اما به دست دادن تاریخ دقیق­تری برای زمان تألیف آن منوط به رؤیت نسخه­ها و بررسی بیشتر آنهاست. مؤلّف این فرهنگ، به مناسبت، از شاعران متعدّدی شاهد آورده که، در میان آنان، نام کسائی هم به چشم می­خورد. (همان­جا)[iii]
دیگری فرهنگ قدرخان نوشته شده در ۸۰۷ که از آن تنها یک نسخه در بنیاد نسخه های خطی شهر باکو به شماره M294 می­شناسیم. دانش­پژوه این نسخه را دیده و چنین معرفی کرده است:
دانش­نامه قدرخان اشرف بن شرف مذکر فاروقی.
فرهنگ فارسی است به فارسی به نام قدر خان… در ۲۱ ذیحجه ۸۰۷،. نخست نام ماه­ها و روزهای ماه به فارسی، سپس واژه­های فارسی به ترتیب حرف بازپسین آنها با شواهد و گواه­های شعری. روی هم رفته ۷۵ بیت از فردوسی و رودکی و تاج­دین نظامی و عنصری و دقیقی و مطهر و خاقانی و ابوعلا … و سوزنی و ابوشکور و ابونصر مرغزی و سدید عوفی و فرّخی و ابوالعباس و ناصرخسرو و عسجدی و منجیک و طیّان و شهیدی و شاکر بخاری و علوی اختیاری و خسروی و اسدی طوسی و لبیبی و مسعود سلیمان یا سلیمانی و اغاجی و فاخری و بهرامی و ابوالمؤیّد بلخی و تاج دبیر و ابوالقاسم و سپهسالار و عماره و کسائی و معروفی و ابوسعید و خسروانی.
در آن یاد شده است از شاه­نامه و سکندرنامه و کتب طب و پندنامۀ انوشیروان. (دانش پژوه ۳، ج ۹، ص ۲۲۱ـ۲۲۲).
این نسخه به خط ثلث اسحاق بن ابراهیم بخاری در روز چهارشنبه ۲۹ ذیقعده ۸۱۱ ق کتابت شده است.[iv]
اما درخصوص جُنگ­ها، دو سال پیش از این، در کتابخانۀ مدرسۀ سپهسالار به جُنگی از اشعار نعت و منقبت و مدح ومراثی خاندان رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم برخوردم که تاکنون کسی بدان عنایتی نکرده بود.[v] در اولین دیدار، به اهمیّت آن واقف شدم و، در پی آن، تصویری از نسخه درخواست کردم و، با بررسی دقیق­تر، به اهمیت قابل توجّه این نسخه در میان اقرانش یقین کردم.[vi]
این جُنگ را عبدالکریم مدّاح در سال ۸۴۹ کتابت کرده است. از مداح بودن کاتب برمی­آید که وی از مناقب­خوانان شیعی بوده و این گونه اشعار را در سفینه­ای گردآورده است.[vii] نسخه از آغاز افتادگی دارد و میزان این افتادگی برای ما مشخص نیست اما، با قراینی، صفحات افتاده را تقریباً هم اندازه با بخش موجود حدس می­زنم. هم اکنون ۱۰۶ برگ از نسخه در دست است.
بیشتر اشعار جُنگ قصیده است اما چند رباعی و ترجیع و ترکیب و قطعه و یک معشر هم دارد. در آن، روی هم رفته از سی و هفت شاعر شاهد ـ از برخی از آنان چندین قطعه ـ نقل شده است. فهرست شاعران، به ترتیب ذکر آنان در جُنگ، به شرح زیر است:
فردوسی طوسی، لطف­الله نیشابوری، حافظ سبزواری، کمال الدین خواجوی کرمانی، کمال فارسی، جلال جعفری، حسن کاشی، امیرنصرت رازی، امیرعلی سوگندی، وحید تبریزی، شیخ یوسف بنّا، کمال الدین افضل کاشی، شمس اولیاء بلیانی، خواجکی کرمانی، ابن حیدر سبزواری، ابن خواجه کاشی، مولانا ازری، کمال بن غیاث، جلال جعفرپور بومنصور، سیدعلی بغدادی، ناصرخسرو، ابن حیدر علی باری، مولانا مشهدی، وحیدی، توحیدی، قاضی سعدالدین سلطانی، سنائی غزنوی، حمزۀ کوچک، شیخ نجم­الدین کبری، ابن مورّخ کاشی، سعیدالدین هروی، حاجی جنید حافظ واعظ شیرازی، مولانا در دزد، رفیع­الدین اشرف شروانی، وپوربنّا.[viii]
اشعار یادشده در این جُنگ می­تواند در بازشناسی ادبِ فارسی تشیع طیّ قرن­های چهارم تا نهم تا اندازۀ زیادی به ما کمک کند. در آن میان، شاید یکی از مهم­ترین و بدیع­ترین شواهد شعریِ آن قصیده­ای باشد از کسائی که در برگ­های ۷۴ ر ـ ۷۵ ر مندرج است. این قصیده، که متن کامل آن در نسخه ما آمده و ۲۶ بیت دارد، در منقبت امیرمؤمنان علی علیه السلام است و از این جهت، پس از قصیدۀ به مطلعِ:
فهم کن گر مؤمنی فضلِ امیرالمؤمنین
فضلِ حیدر شیرِ یزدان مرتضای پاکدین
منقول در کتاب استاد ریاحی (ص ۸۹ـ۹۲)، دومین منقبت­نامه­ای است که تاکنون از کسائی سراغ داریم و هم، در عین حال، قدیم­ترین (سال ۸۴۹) نسخه شناخته­شده­ای است که از شعر این شاعر در دست داریم.
قصیده کامل و دلیلِ متقنِ دیگری بر تشیع کسائی است. در بیت بیست و پنجمِ آن تخلّص کسائی ذکر شده است.
با احتساب ۳۰۷ بیتی که در کتاب استاد ریاحی آمده و ۹ بیت دیگری که از استاد علی اشرف صادقی در مقاله خود معرّفی کرده و ۲۶ بیت قصیدۀ حاضر، آنچه از اشعار کسائی در دست ماست به ۳۴۲ بیت می­رسد.
نسخه به شیوۀ نسخ خطّی قرن نهم هجری کتابت شده است. در مواردی، حروف نقطه­گذاری نشده­اند؛ «گ» بدون سرکش و «چ» و «پ» با یک نقطه نوشته شده­اند؛ قاعدۀ ذال معجمه همه جا رعایت شده است؛ بسیاری از «الف»های میان کلمات علامت مد دارند؛ زیربسیاری از «ی»های پایان کلمات هم دو نقطه ـ گاهی درون شکم «ی» ـ گذاشته شده است؛ کلماتی که به نظر کاتب احتمال بدخوانیِ آنها می­رفته مشکول شده­اند.[ix]
در اینجا متن قصیدۀ نویافته کسائی را می­آورم. متن کامل جنگ سپهسالار را در دست تصحیح دارم.

لمولانا کسائی
تکیه کند بر گمان و کَم کند از حق
تا که بوَد غرقِ زرق جاهلِ احمق
دست بشوی از گمان و گِرد یقین گَرد
نقرۀ پاکیزه را مده به مُزَوّق
غرق مکن خویش را چرا که ز طوفان
راه گشادست زی سفینه و زورق
چیست سفینه جز اهلِ­بیتِ محمد
آنکه همیشه مطهّرند ومُصدَّق
رَو تو خلیفه به اختیار همی گیر
دستِ من و دامنِ خلیفۀ برحق
حیدرِ کرّار شیرِ خالقِ جبّار
آنکه هُدی را امامِ حقِّ معَ الحق
آنکه ز خیبر بکند در به شجاعت
صعب چنان قفلِ آهنینِ معلّق
آنکه به کردارِ[x] بَرق و تیزتز از برق
دُلدُلِ شهبا روان جهاند ز خندق
آنکه به روزِ حُنین وقتِ تحرُّک
خنجرِ او کرد لعل جوشنِ ازرق
آنکه به حِصنِ سلاسل از بُنِ باره
سنگِ عراده دو نیمه کرد مُفلَّق
آنکه به ضربت فروگداخت چو ارزیز
جوشن خَرپُشته را به دِرِع مُحلَّق
آنکه به تیغِ کبود از گلوی عَمرو
محنقه[xi] بست از عقیقِ سرخِ مُنَحقَق[xii]
آنکه به نیزه سرابِ مرگ و مِحَن کرد
بر دو کفِ کافران شرابِ مُرَوَّق
آنکه به یک زخم خنگِ اَشهَب واَدهَم
کرد به خونِ عدو معدَّد وابلق
آنکه به تأویل وجه کرد وبیاراست
دین هُدی را چو کعبه را به سَتَبرَق
ذاتِ شریعت جزو که کرد مرکّب
کتبِ جهالت جزو [که[xiii]] کرد مخَرَق
اصلِ دیانت بدو شدست مُهیّا
جمعِ ضلالت ازو شدست مُفَرَّق
منزلِ تنزیل مصطفای مُعلاّست
معدنِ تأویل مرتضای موفَّق
ای همه ساله اسیرِ زلّتِ عصیان
مانده گروگانِ بند و بسته مطوَّق
غرقه و سرگشته زیر بارِ گناهان
دل به غمِ مرکب و رکاب[xiv] مغرَّق
دامنِ اولاد و اهل بیتِ نبی گیر
تا نشود فعلهات پُر ز مُطرَّق
مدحتِ آل رسول از دل و جان خوان
سیر شو از قصّه سریر و خُوَرنَق
باز شو از نسبت هوی سوی ایشان
چون نَسبِ غالیه به لادن و زیبق
رونقِ اشعار فضلِ آل رسولست
مُلک به دولت بیار و شعر به رونق
شعرِ کسایی به منقبت بوَد ای دل
فخرِ دگر شاعران به شعر مُطَبَّق
نگذرد[xv] او یک دم از مناقبِ حیدر
بگذرد از خیمه و لباس مُزَرَّق

منابع
افشار، ایرج (۱)، «اشعار نصرت رازی، شهاب سمنانی و حمزه کوچک ورامینی، همراه با رساله منثور امامیّه»، میراث اسلامی ایران، ج ۷، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم ۱۳۷۷٫
ـــــــــــ (۲)، فهرست دست­نویس­های فارسی در کتابخانه ملی اتریش و آرشیو دولتی اتریش در وین، مؤسسه نشر فهرستگان، تهران ۱۳۸۲٫
ـــــــــ (۳)،منتخباتی از سه شاعر شیعی قرن هشتم»، کمینه، فرهنگ ایران زمین، تهران ۱۳۵۴٫
دانش­پژوه، محمدتقی (۱)، فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج ۱۲، دانشگاه تهران، تهران ۱۳۴۰٫
ـــــــــــــ (۲)، فهرست کتاب­های خطی کتابخانه مجلس سنا، ج ۱، کتابخانه مجلس سنا، تهران [بی­تا]
ـــــــــــــ (۳)، نسخه­های خطی، ج ۳ و ۹، کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، تهران ۱۳۴۲ و ۱۳۵۸٫
دانش­پژوه، محمدتقی و علی­نقی منزوی، فهرست کتابخانه سپهسالار، انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۶٫
دبیرسیاقی، سیدمحمد، فرهنگ­نامه­های فارسی به فارسی و فارسی به زبان­های دیگر و فرهنگ­های موضوعی و گویش­های محلی و فرهنگ­گونه­ها، آرا، تهران ۱۳۷۵٫
ریاحی، محمدامین، کسائی مروزی: زندگی، اندیشه و شعر او، علمی، تهران ۱۳۷۳٫
صادقی، علی اشرف، «ابیاتِ تازه­ای از کسائی»، محقق نامه: مقالات تقدیم شده به استاد دکتر مهدی محقق، ج ۲، به اهتمام بهاءالدین خرمشاهی و جویا جهان­بخش، سینانگار، تهران ۱۳۸۰٫
صدرائی خویی، علی، فهرست نسخه­های خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، ج ۲۶ و ۳۷، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران ۱۳۷۶، ۱۳۷۷٫
طباطبائی بهبهانی، سیدمحمد، الشریعه الی استدراک الذریعه، ج ۲، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران ۱۳۸۵٫
فهرست کتب کتابخانه مبارکه آستان قدس رضوی، ج ۲، دارالطباعه طوس، مشهد ۱۳۰۵٫
قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، تحقیق جلال الدین محدث ارموی، انجمن آثار ملی، تهران ۱۳۵۸٫
گلچین معانی، احمد و غلامعلی عرفانیان، فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، ج ۱۳، کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، مشهد ۱۳۷۲٫
منزوی، احمد، فهرست نسخه­های خطی فارسی، ج ۳، مؤسسه فرهنگی منطقه­ئی، تهران ۱۳۵۰٫

[i]. مشخصات این دو مقاله به شرح زیر است: «قصیده­ای از کسائی مروزی»، یغما، س ۲۲، ش ۸، آبان ۱۳۴۸، ص ۴۴۳ـ۴۴۹؛ «پیشرو ناصرخسرو»، مجله یغما، س ۲۷، ش ۱۰، دی ۱۳۵۳، ص ۵۶۱ـ۵۷۱؛ نیز یادنامه ناصرخسرو، انتشارات دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، مشهد ۱۳۵۵، ص ۲۳۴ـ۲۴۵٫
[ii]. چاپ تجدیدنظر شده کتاب در سال ۱۳۷۳ منتشر شده است.
[iii]. از این لغت­نامه، که تاکنون چاپ نشده، دو نسخه در کتابخانه­های ایران می­شناسیم: نسخه مورّخ ۹۸۶ محفوظ در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره ۳۴۶۵ (فهرست کتب کتابخانه مبارکه آستان قدس رضوی، ج ۲، ص ۳۵۶؛ گلچین معانی، ج ۱۳، ص ۱۱۷ـ)۱۱۹؛ نسخه مورخ قرن ۱۱ـ۱۲ محفوظ در کتابخانه سازمان لغت­نامه دهخدا شماره ۲/۸۵ (دانش­پژوه ۳، ج ۳، ص ۴۲ـ۴۳) برای اطلاعات بیشتر درباره کتاب و دیگر نسخه­های آن در خارج از کشور، منزوی، ج ۳، ص ۱۹۶۲ـ۱۹۶۳؛ دبیر سیاقی، ص ۲۶۶ـ۲۶۸٫
[iv]. برای اطلاعات بیشتر درباره این کتاب رک: حاکمی، اسماعیل، «دانشنامه قدرخان و فرهنگ­های فارسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س ۳۱ (۱۳۷۲)، ش ۱ـ۴، ص ۲۸ـ۳۶٫
[v]. تنها معرّفی کوتاهی از آن در فهرست کتابخانه سپهسالار (دانش­پژوه و منزوی، ج ۴، ص ۹۱) صورت گرفته است.
[vi]. از این گونه جنگ­های شیعی که همۀ اشعارشان در منقبت و مراثی اهل بیت سروده شده و پیش از سال ۱۰۰۰ ق کتابت شده باشند چند نسخه دیگر با مشخصات زیر سراغ داریم:
ـ نسخه­ای شامل اشعار نصرت علوی رازی و حمزه کوچک ورامینی و شهاب سمنانی، نوشته شده در ۶۲۹٫ استاد ایرج افشار ابتدا در مقاله­ای با نام «منتخباتی از سه شاعر قرن هشتم»، در مجموعه کمینه، این نسخه را معرفی کرده (افشار ۳، ص ۱۷۲ـ۱۸۷) و، پس از سال­ها، متن اشعار را به چاپ رسانده است (همو ۱، ص ۱۸۹ـ۲۳۹).
ـ نسخه دانشگاه تهران به شماره ۳۵۲۸، مورخ روز جمعه ۲۲ صفر ۸۴۴٫ در این جُنگ، به جز مدایح و مراثی، اشعار دیگری هم آمده اما وجه غالب آن از همان­گونه است. (دانش­پژوه ۱، ج ۱۲، ص ۲۵۴۶ـ۲۵۴۷).
ـ نسخه محفوظ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره ۱۳۶۰۹، که از آغاز و انجام افتادگی دارد و تاریخ کتابت نسخه به قرن ۹ باز می گردد. (صدرائی خویی، ج ۳۷، ص ۱۲۴ـ۱۳۰؛ طباطبائی بهبهانی، ج ۲، ص ۱۲۸ـ ۱۲۹).
ـ نسخه محفوظ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره ۷۵۹۴، مورخ ۹۰۲ (صدرائی خویی، ج ۲۶، ص ۹۲ـ۹۴).
ـ جُنگ محفوظ در کتابخانه مجلس سنا به شماره ۵۱۷، که عبداللّطیف بن علی واعظ لطیفی بیرجندی در ربیع الاول ۹۲۵ آن را گرد آورده است (دانش­پژوه ۲، ج ۱، ص ۲۱۴ـ۳۱۶).

[vii]. برای رسم مناقب­خوانی در میان شیعیان رک: قزوینی رازی، ص ۶۵ـ۶۷ و ۷۴ـ۷۷٫
[viii]. فهرست نام این شاعران در فهرست کتابخانه سپهسالار اغلاط و افتادگی­هایی دارد که در اینجا اصلاح شده است.
[ix]. از آنجا که تصویر متن قصیده را در پایان آورده­ام، لازم ندیده­ام که در نقل رسم الخط نسخه را رعایت کنم.
[x]. جای این کلمه را در نسخه موریانه خورده است. تصحیح قیاسی است.
[xi]. چنین است در نسخه. ظاهراً صورت درست مِخنَقَه (= گلوبند، گردن بند پهن) است.
[xii]. چنین است در نسخه.
[xiii]. در نسخه، «که» از قلم افتاده است.
[xiv]. حرف «ب» در نسخه به خاطر موریانه خوردگی از بین رفته است.
[xv]. نسخه: نگدرد. اختیار شکل «گدشتن» در متون کهن فارسی سابقه دارد.

Kesaei1

Kesaei2

Kesaei3

منبع: نامه فرهنگستان، دورۀ دهم، شمارۀ چهارم، زمستان ۱۳۸۷٫