عبدالحسین طالعی، کتابشناس و محقق حوزه دین و معارف اسلامی معتقد است آثار مکتوب درباره امام امیرالمومنین علیهالسلام از یکسو چنان فراوانند که بر شمردن فهرستها و کتابنامههای مربوط، خود میتواند موضوع نوشتارهای مستقل قرار گیرد و از سوی دیگر چنان گستردهاند که در میان نویسندگان آنها دهها تن غیرمسلمان بهویژه اندیشمندان مسیحی یا غیرشیعه مانند دانشمندان سنی میتوان یافت. این بخش خود موضوع گفتارهای مستقل بوده و داستان همچنان ادامه دارد. در واقع یکی از بهترین نقاط اتحاد تمام اندیشمندان منصف جهان، اقرار و اعتراف به این نسخه جامع فضیلتها و خوبیهاست.
وی با بیان این نکته که در میان این همه آثار، برخی از آنها جنبه ابتکاری ویژهای دارند که به آنها ویژگی خاصی داده است، به بررسی تعدادی از مکتوبات خاص این حوزه میپردازد:
یکی از این کتابها که چهار سال از انتشار آن گذشته، و با وجود امتیازات خاص، شهرت چندانی نیافته، کتابی است که مناقب امیرالمؤمنین را از خلال سفرهای آسمانی پیامبر رحمت جویا میشود. کتاب «اللؤلؤ الوهاج فی مناقب امیرالمؤمنین لیله المعراج» نوشته «سیدمحمد معلم» در سال ۱۴۲۹/ ۱۳۸۷ توسط کتابخانه تخصصی امیرالمؤمنین در مشهد مقدس منتشر شد و در ۲۳۴ صفحه، ۱۸۵ گزارش از سفرهای آسمانی پیامبر(ع) در معراج را بر اساس ۱۱۷ منبع معتبر از آثار دانشمندان شیعه و سنی گرد آورد.
جنبههای ابتکاری کتاب و اعتبار شایان توجه منابع، مرا بر آن داشت تا از زاویه القاب امام علی(ع) به این کتاب بنگرم، القابی که خدای جان آفرین در ضمن سفرهای معراج پیامبر رحمت، امام نیکیها را بدان ستود. و کیست که نداند توصیف خداوند، برخلاف توصیف آدمیان، نه از سر اغراق و مبالغه، بلکه عین حق و ملاک حقیقت است.
در باب معراج و سفرهای آسمانی رسول خدا(ص) سخن فراوان است که در این مختصر نگنجد. در اینجا فقط به این نکته اشاره میشود که گزارشهای معتبر و موثق از این سفرهای منحصر پیامبر(ص) گنجینهای ارزشمند و بیبدیل از حقایق را در اختیار ما نهاده که رجوع به آنها میتواند به ما در بهسازی آیین و منش زندگی مدد رساند. البته گاه سایه گزارشهای نامعتبر از معراج بر بیان و قلم افتاده و گاه بیتوجهی به حقایق معتبر، این فرصت استثنایی کمال انسانی را از ما گرفته است.
باری، در این گفتار، با همین نگاه، رهتوشهای برای حقیقت، از این گنجینه بیمانند و بیشبها بر میداریم و به پاره ای از القاب اماممان مینگریم که خدایمان به او داده است. با این اشاره که توضیح مربوط به هر لقب نیز از متن حدیث برگرفته شده است:
۱٫ امیرالمؤمنین. این لقب را خداوند منحصرا به علیبن ابیطالب داد و هیچکس حتی بزرگان معصوم را ـ پیش و پس از آن جناب ـ به این نام ننامید. (ص ۲۷ و ۵۳)
۲٫ هادی. او هدایتگری است از جانب خدای مهربان که در دنیا آیین زندگی انسانی و در آخرت راه زیبای بهشت را به سپیدرویان در آن سرا مینمایاند. (ص ۳۰)
۳٫ ولیّ الله. کسی که به یک ولیّ خدا (در هر درجهای) اهانت کند، خداوند این اهانت را مصداق جنگ با خود دانسته است. پس از این مقدمه بالاترین مصداق عنوان ولیّ الله را امیرالمؤمنین میشناساند که جنگ با او همانند جنگ با خداست. (ص ۷۸)
۴٫ وصیّ رسول الله. خداوند در توضیح این ویژگی میفرماید: «هر پیامبری که میمیرد جانشینی از خاندان خود بر جای مینهد، بهجز عیسیبن مریم که بازماندهای ندارد و وصیّ او شمعون الصفا است. وصیّ پیامبر نیز امام علی است.» (ص ۶۷). وصایت امام علی علیهالسلام، امر مستقیم خداوند به پیامبرش بود. (ص ۱۰۸ و ۱۱۱) نه انتخاب یا چند تن و حتی انتخاب شخصی پیامبر.
۵٫ خیر الاوصیاء. یعنی بهترین جانشین در میان جانشینان پیامبران، چرا که جانشین برترین پیامبر است. (ص ۱۱۲). این ویژگی با تعبیر «افضل الوصیین» (ص ۲۰۰) و «سیدالاوصیاء» (ص ۲۰۹) نیز آمده است.
۶٫ مبتلی به. یعنی بزرگمردی شاخص که مردم به وسیله او آزموده میشوند. و اگر او نمیبود، پیروان خدا و رسولش از ظلمتپرستان و دشمنان خاندان نور شناخته نمیشدند. آن بزرگوار شاخصی آشکار برای تمیز مومن از منافق است.(ص ۵۳و ۱۲۲و ۱۲۵ و ۱۳۷). او رایت هدایت برای امت است (ص ۲۰۹) بهگونهای که اگر تمام مردمان بر پیروی از او همداستان بودند، خداوند هرگز جهنم را نمیآفرید.(ص ۱۳۸)
۷٫ قائد الغرّ المحجّلین. یعنی پیشوای سپیدرویان در روز جزا. آنان که در دنیا بهراستی پیروی از او کردند و او را امام خود دانستند، در قیامت چهرهای نورانی دارند.(ص ۵۰ و ۹۱)
۸٫ معصوم. یعنی کسی که خدایش او را از هر خطا و لغزش باز داشته است. (ص ۸۸)
۹٫ مظلوم. این صفت به دلیل ستمهایی است که به دست و زبان و قلم برحضرتش روا میدارند و سرانجام او را ناجوانمردانه به شهادت میرسانند. (ص ۹۶). نه تنها خودش که دو فرزند و جانشینش ـ امام حسن(ع) و امام حسین(ع) ـ نیز این مظلومیت را از پدر به ارث بردند و به دست امت ناسپاس نمکناشناس به شهادت رسیدند. (ص ۱۵۳)
۱۰٫ قسیم الجنه و النار. اوست تقسیمکننده مردمان برای ورود به بهشت و دوزخ(ص ۹۷) و این در روز جزاست که در آن، سیرت بر صورت غالب است و باطن آدمیان آشکار میشود، بر خلاف دنیا که در آن، ظاهرسازی و دروغنمایی سکه رایج است.
۱۱٫ سفینه. کشتی نجات امت مانند کشتی نوح پیامبر علیهالسلام که هر کس در آن نشست به نجات میرسد، وگرنه هلاکت سرنوشتی است که برای خود برمیگزیند (ص ۱۰۲)
۱۲٫ عبدالله. بزرگترین افتخار امیرالمؤمنین، همانگونه که بزرگترین مدال افتخار پیامبر(ص) نیز بود.(ص ۱۱۷). امیرالمؤمنین(ع) خود در باب این لقب اشاره دارد که تمام نعمتهای او، از ناحیه خدای ربالعالمین است. اگر همه آن نعمتها را از او بگیرد، بر او ستم روا نداشته و اگر بر آنها بیفزاید، به فضل و رحمت خود عمل کرده که بدان بسی سزاوار است (ص ۱۲۸). بدین سان معنای صفت دیگر او را مییابیم؛ «المقرب من ربه» آن که مقرب درگاه ربوبی است (ص ۱۶۹)
۱۳٫ الفتی الهاشمی. یعنی جوانمرد بنیهاشم که داستانهای جوانمردی او ـ که از زبان راستان نقل شدهاند ـ زینتبخش صفحات تاریخاند. ( ص ۱۴۰ و ۱۴۴). بهراستی باید گفت: لا فتی الا علی… .
۱۴٫ عضد رسول الله. یعنی بازوی توانمند رسول خدا(ص)، همانگونه که خدای بزرگ پیامبر دیگر خود حضرت موسی(ع) را به وسیله برادرش هارون مدد رسانید و او را بازوی موسی شناسانید و خطاب به او فرمود: «سنشد عضدک باخیک؛ بهزودی بازوی تو را به وسیله برادرت توان میدهیم» (ص ۱۴۵)
۱۵٫ کرّار غیر فرّار. یعنی مهاجمی که هرگز نمیگریزد. (ص ۱۴۵). برگهای تاریخ گواه روشن این حقیقت است.
۱۶٫ خلیفه رسولالله. جانشین پیامبر(ص) که مانند آن بزرگ، قرآن را به مردم میآموزد و در اختلافهایی که بر سر تفسیر آن پیش میآید، بیان صحیح الهی را به انسانها باز میگوید. (ص ۱۵۵)